Sunday, December 28, 2008

دوستی و مدرنیته
آنتونی گیدنز در کتاب پیامدهای مدرنیت به بحث تغییر دوستی و تفاوت آن در دوره سنت و مدرن اشاره میکند، و تمایزاتی بین روابط اجتماعیِ در ارتباط با مکان، پیوندهای خویشاوندی، روابط شخصی صمیمانه میان همگنان(دوستی) و روابط نزدیکی جنسی در نظر میگیرد ص139 . بنا بر نظر او دوستی در سنت در حوزه روابط خویشاوندی و وابسته به مکان و یا در رفاقتهای خاص میباشد. (به عنوان مثال روابط دوستی و اعتماد در روابط خانودگی، طایفه و قوم و نژاد این چیزها، و یا مثال در ارتباط با مکان، حضور در بعضی محله ها و مواجه شدن با سئوال بچه این محلی؟) و
«اما این دگرگونیها [مدرنیت] چه تاثیری بر روابط صمیمیت شخصی و جنسی گذاشته اند؟ ...... خصلت دوستی در محیطهای پیش از مدرن را باید در ارتباط با اجتماع محلی و خویشاوندی ادراک کرد. اعتماد به دوستان (که اصطلاح متضاد آن در این محیطها"دشمنان" است) غالبا اهمیت اساسی داشت. در فرهنگهای پیش از مدرن، به استثنای جزییِ برخی از محلات شهری بزرگتر در دولتهای ارضی، میان خودیها و غیر خودیها یا بیگانگان مرز کاملا مشخصی برقرار بود. عرصه های گسترده همکنش غیر دوستانه با دیگرانِ ناشناس که ویژگی فعالیت اجتماعی مدرن به شمار می آیند، در دوران پیش از مدرن وجود نداشتند. در این شرایط، دوستی غالبا نهادمند بود و به عنوان وسیله ایجاد اتحادهای کم و بیش پایدار با دیگران بر ضد گروههای بالقوه دشمن در خارج از اجتماع، در نظر گرفته می شد.
دوستیهای نهادمند مانند برادریهای خونی یا همرزمی، صورتهای اساسی رفاقت به شمار می آمدند. دوستی چه به صورت نهادمند یا غیر نهاد مند، اصولا مبتنی بر ارزشهای اخلاص و شرف بودند. رفاقتهای مبتنی بر صفای عاطفی و وفاداری صرفا شخصی، بی گمان در همه فرهنگها وجود داشته است. اما در جهان پیش از مدرن، دوستیها را همیشه می شد در خدمت کارهای مخاطره آمیزی به کار بست که اجتماع یا پیوند های خانوادگی نمی توانستند منابع ضروری برای آنها را فراهم سازند، مانند تحکیم پیوندهای اقتصادی، انتقامجویی، شرکت در جنگها و بسیاری از فعالیتهای مشابه دیگر. در شرایطی که مرزهای جداکننده دوست و دشمن مشخص و سرشار از تنش اند، اخلاص فضیلت بسیار با ارزشی به شمار می آید. اصول شرافت در واقع ضامن همگانی اخلاص به شمار می آمد، حتی که بده بستانهای رابطه دوستانه شرافت را تحت فشار می گذاشتند.
بسط گسترده نظامهای انتزاعی (از جمله بازارهای کالایی) که با مدرنیت همراه است، سرشت دوستی را دگرگون می سازد. دوستی غالبا یکی از شیوه های باز جاگیری به شمار می آید، اما در نظامهای انتزاعی که بر وابستگی به پیوندهای شخصی آشکارا تسلط می یابند، دخالت مستقیمی ندارد. متضاد "دوست"، دیگر "دشمن" یا حتی "بیگانه" نیست، بلکه بیشتر، "آشنا"، "همکار" یا "کسی است که شخص نمی شناسدش". همراه با این گذار، شرافت جایش را به وفاداری می دهد که پشتوانه ای جز محبت شخصی ندارد و اخلاص جایش را به آن چیزی می دهد که درستی می توان نامید، یعنی این که شخص باید روراست و با حسن نیت باشد. یک دوست خوب کسی نیست که همیشه حقیقت را بگوید، بلکه کسی است که خیر عاطفی دیگران را می خواهد. "دوست خوب" که حتی در روزگار سخت می توان روی یاری اش حساب کرد، امروزه جایش را به "مصاحب محترم" داده است.» (پیامدهای مدرنیت، ص 140،1،2

No comments: