Sunday, January 11, 2009

مدرنیته از نگاه گیدنز 1
سخن گفتن از تجدد به معنای سخن گفتن از سازمانها نیست بلکه سخن از سازماندهی است – که یعنی کنترل منظم و قاعده مند روابط اجتماعی در فواصل زمانی فضایی نامحدود.» (گیدنز، تجدد و تشخص: ص34
آنتونی گیدنز، در بحث از مدرنیته عناصری را بر می شمارد که هم به ماهیت پویای نهادهای مدرن و هم به خصلت جهان شمول آن ربط دارد، که این عناصر موجب انقطاعهایی میگردند که نهادهای اجتماعی مدرن را از سامانهای سنتی جدا میکند، این انقطاعها، «یکی صرف شتاب دگرگونی است که عصر مدرنیت را به حرکت در می آورد» و «انقطاع دیگر، همانا پهنه دگرگونی است» و «ویژگی سوم به ماهیت ذاتی نهادهای مدرن ارتباط دارد.» میباشند. او جدایی زمان ومکان، مکانیسمهای از جاکندگی و بازاندیشی را سرچشمه های پویا و مهم مدرنیته میداند. . «پویایی مدرنیت از جدایی زمان و مکان و باز ترکیب شان سرچشمه می گیرد، به صورتهایی که "منطقه مندی" دقیق زمانی – مکانیِ زندگی اجتماعی را امکان پذیر میسازد، باعث از جا کندگی نظامهای اجتماعی می شوند و ساماندهی و باز ساماندهیِ باز اندیشانه روابط اجتماعی را در پرتو دروندادهای مداوم دانشی که بر کنشهای افراد و گروهها تاثیر می گذارد، موجب می شوند.» (گیدنز، پیامدهای مدرنیت : 21

Tuesday, December 30, 2008

دوستی و رابطه
اصطلاح "رابطه"، به معنایی که برای زندگی شخصی به کار میرود، فقط بیست یا سی سال است که کاربرد عمومی پیدا کرده، درست مثل این فکر که در زندگی شخصی به "صمیمیت" یا "تعهد" و پایبندی نیاز هست» (گیدنز، آنتونی (1386 )، جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، چاپ اول، تهران : نشر نی

برای دیدن دوستی زحمت زیادی نباید کشید، بلکه گاهی از فرط جلوی چشم بودن و بدیهی انگاشتن، دیده نمیشود، در یاد نمیماند، و از کنارش گذاشته میشویم. دوستی همه جا هست، در کوچه های کودکی وکلاس هایی که بچه ها کنار هم روی یک نیمکت می نشینند، در بین پسرهای سرکوچه، و پسرها و دخترهایی که دو به دو و یا گروهی در پیاده روها و خیابان ها سرخوشانه راه میروند و در پارکها میچرخند و در سینما و تاترها به تماشایی مینشینند و در راستوران و کافی شاپها با هم جرعه جرعه و لقمه لقمه مینوشند و میخورند. توی دانشگاه ها و کتابخانه ها و همکاران یک ادلره، هر جا را که نگاه کنی دوستی ای میبینی، رانندگان تاکسیهای یک خط، مغازه داران یک راسته خیابان، زن و مردهای مسن و میانسال و... نمازگزاران مسجدی. دوستیهایی در بین یک جنس و دوستیهای بین دو جنس و یا دوستیهایی فارغ از جنسیت.
هر دسته دوستی شان را با نامی می نامد، از بچه های هم محله ای گرفته تا یارهای جانی، عاشق و معشوق، رفیق و رفیق فاریک، برادر و خواهر دینی و دوستان فرهیخته و دوست پسر و دوست دختر، و
و هر دسته با صفاتی و ویژگی هایی مدعی دوستی شان میشوند، از مرام و رفاقت، مردانگی و یکرنگی تا مدرن و روشنفکرانه، خیرخواهانه و
دوستی نیز جایی و موضوعی است برای دیدن جامعه، باورها و نگرشها، اعمال و رفتارها، جایی برای رد یابیِ تغییرات اجتماعی، برای دیدن سنت و مدرنیته، برای بررسی مدرنیته میشه نه به سراغ بحثهای انتزاعی خسته کننده رفت و نه ساختارهای کلان را دید و نه از سیاست و اقتصاد، دموکراسی و حکومت دینی، لیبرالسیم و سوسیالیسم حرفی زد
دوستی جای خوبی است برای بررسی مدرنیته در ایران، عامل ها (کنشگران) خود مردم هستند، خصوصا جوانان (در بررسی من)، جوانان تحصیل کردهِ طبقه متوسطی که هم سواد کافی دارد و هم امکانات مالی و هم در جهان ارتباطات امروزی از همه جا و همه چیز مطلع هستند، و هم اینکه بسیار هم ادعا دارند. نه سیاستمردانی که یا دیکتاتور و خائن نامیده میشوند و یا نادان و بی عرضه.
در اینجا فرهنگ و ساختارها به سفتی و سختی حوزه های دیگر نیست، و اگر امکانی را میگیرند، با تدبیری میتوان امکانی دیگر را به دست آورد. دوستی جایی است که هم نهاد خانواده در آن تاثیر دارد و هم نهاد دین و سیاست و اقتصاد، اما تاثیر هیچ کدام یک جانبه و یا سرنوشت ساز نیست بلکه در تعامل با عاملها امکانات مختلفی ساخته میشود و انتخاب میگردد. در اینجا نظریه ساختیابی گیدنز توضیح دهنده تر است، جاییکه نه ساختارها تعیین کننده اند و نه عامل ها، بلکه هر دو.
در این ارتباط پرسش هایی مطرح اند، رابطه، صمیمیت و تعهد که گیدنز از آنها نام میبرد و مختص مدرنیته متاخر میداند، چی هستند و آیا در روابط دوستانه در ایران مشاهده میشود. همچنین به دو سئوال علاقه مندم هر چند که سئوالهای کار من نیست؛ اول: آیا در حوزه سیاسی جامعه ایران مدرن تر شده است یا در حوزه روابط شخصی؟ این مقایسه ای است بین دو حوزه غیر هم جنس، که احتمالا بررسی عملی آن غیر ممکن است. اما بحث نظری میتواند جالب باشد. و دوم: دوستی در ایران و در یک کشور غربی چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟

Sunday, December 28, 2008

دوستی و مدرنیته
آنتونی گیدنز در کتاب پیامدهای مدرنیت به بحث تغییر دوستی و تفاوت آن در دوره سنت و مدرن اشاره میکند، و تمایزاتی بین روابط اجتماعیِ در ارتباط با مکان، پیوندهای خویشاوندی، روابط شخصی صمیمانه میان همگنان(دوستی) و روابط نزدیکی جنسی در نظر میگیرد ص139 . بنا بر نظر او دوستی در سنت در حوزه روابط خویشاوندی و وابسته به مکان و یا در رفاقتهای خاص میباشد. (به عنوان مثال روابط دوستی و اعتماد در روابط خانودگی، طایفه و قوم و نژاد این چیزها، و یا مثال در ارتباط با مکان، حضور در بعضی محله ها و مواجه شدن با سئوال بچه این محلی؟) و
«اما این دگرگونیها [مدرنیت] چه تاثیری بر روابط صمیمیت شخصی و جنسی گذاشته اند؟ ...... خصلت دوستی در محیطهای پیش از مدرن را باید در ارتباط با اجتماع محلی و خویشاوندی ادراک کرد. اعتماد به دوستان (که اصطلاح متضاد آن در این محیطها"دشمنان" است) غالبا اهمیت اساسی داشت. در فرهنگهای پیش از مدرن، به استثنای جزییِ برخی از محلات شهری بزرگتر در دولتهای ارضی، میان خودیها و غیر خودیها یا بیگانگان مرز کاملا مشخصی برقرار بود. عرصه های گسترده همکنش غیر دوستانه با دیگرانِ ناشناس که ویژگی فعالیت اجتماعی مدرن به شمار می آیند، در دوران پیش از مدرن وجود نداشتند. در این شرایط، دوستی غالبا نهادمند بود و به عنوان وسیله ایجاد اتحادهای کم و بیش پایدار با دیگران بر ضد گروههای بالقوه دشمن در خارج از اجتماع، در نظر گرفته می شد.
دوستیهای نهادمند مانند برادریهای خونی یا همرزمی، صورتهای اساسی رفاقت به شمار می آمدند. دوستی چه به صورت نهادمند یا غیر نهاد مند، اصولا مبتنی بر ارزشهای اخلاص و شرف بودند. رفاقتهای مبتنی بر صفای عاطفی و وفاداری صرفا شخصی، بی گمان در همه فرهنگها وجود داشته است. اما در جهان پیش از مدرن، دوستیها را همیشه می شد در خدمت کارهای مخاطره آمیزی به کار بست که اجتماع یا پیوند های خانوادگی نمی توانستند منابع ضروری برای آنها را فراهم سازند، مانند تحکیم پیوندهای اقتصادی، انتقامجویی، شرکت در جنگها و بسیاری از فعالیتهای مشابه دیگر. در شرایطی که مرزهای جداکننده دوست و دشمن مشخص و سرشار از تنش اند، اخلاص فضیلت بسیار با ارزشی به شمار می آید. اصول شرافت در واقع ضامن همگانی اخلاص به شمار می آمد، حتی که بده بستانهای رابطه دوستانه شرافت را تحت فشار می گذاشتند.
بسط گسترده نظامهای انتزاعی (از جمله بازارهای کالایی) که با مدرنیت همراه است، سرشت دوستی را دگرگون می سازد. دوستی غالبا یکی از شیوه های باز جاگیری به شمار می آید، اما در نظامهای انتزاعی که بر وابستگی به پیوندهای شخصی آشکارا تسلط می یابند، دخالت مستقیمی ندارد. متضاد "دوست"، دیگر "دشمن" یا حتی "بیگانه" نیست، بلکه بیشتر، "آشنا"، "همکار" یا "کسی است که شخص نمی شناسدش". همراه با این گذار، شرافت جایش را به وفاداری می دهد که پشتوانه ای جز محبت شخصی ندارد و اخلاص جایش را به آن چیزی می دهد که درستی می توان نامید، یعنی این که شخص باید روراست و با حسن نیت باشد. یک دوست خوب کسی نیست که همیشه حقیقت را بگوید، بلکه کسی است که خیر عاطفی دیگران را می خواهد. "دوست خوب" که حتی در روزگار سخت می توان روی یاری اش حساب کرد، امروزه جایش را به "مصاحب محترم" داده است.» (پیامدهای مدرنیت، ص 140،1،2

Saturday, December 20, 2008

چند نوع پرسش از موضوع
موضوع در این بحث، روابط شخصی دوستانه و صمیمیت در این روابط میباشد. درباره این موضوع چه نوع پرسش هایی میتوان مطرح کرد؟
معمولا پرسش های جامعه شناختی چهار نوع هستند
پرسش های مبتنی بر واقعیت یا پرسش های توصیفی؛ وضعیت چگونه است؟ در شهر تهران و در بین جوانان روابط دوستانه چه شکلی است؟ دارای چه ویژگی هایی است؟ چه عناصری را در این روابط میتوان دید؟ مثلا اعتماد در روابط دوستانه به چه میزانی میباشد؟ آیا اعتماد در روابط خویشاوندی بیشتر است یا در روابط دوستانه؟ مدت زمان دوستی ها چه مقدار میباشد؟ و به چه عواملی وابسته میباشد؟ عوامل پیوند دهنده در روابط دوستانه چیست؟ و پرسشهایی از این جنس که توصیفی روشن و واقعی از موضوع فراهم میکند.
پرسش های تطبیقی؛ آیا همه جا همین طور است؟ یعنی نگاه به همین موضوع در مکان های مختلف. مثلا، شکل روابط دوستانه در آلمان چگونه است؟ و توصیفی از موضوع از جایی دیگر و مقایسه آن با اینجا
پرسش های تکوینی؛ آیا این وضعیت در طول زمان شکل گرفته است؟ یعنی نگاه به همین موضوع در زمانهای مختلف، آیا این شکل روابط همیشه همین گونه بوده است؟ چه تفاوتی در روابط دوستانه نسل فعلی با نسل قبلی دارد؟ آیا اگر تغییراتی رخ داده است، این تغییرات در طول زمان بوده است؟
پرسش های نظری؛ چه چیزی در پس این پدیده نهفته است؟ یعنی چرایی وقوع این رویدادچیست؟ چه علل و عواملی در رخداد این پدیده وجود دارد؟ چرا روابط دوستانه به این شکل است؟ چه عواملی را میتوان برای به وجود آمدن این شکل از روابط در نظر گرفت؟ چگونه میتوان این شکل از روابط دوستانه را تبیین نمود؟

پرسش این تحقیق
آیا با توجه به تحولات رو به گسترش و همه جانبه در جامعه، میتوان صمیمیت درون روابط دوستانه را بر اساس مفهوم "رابطه ناب" گیدنز توصیف و تبیین نمود؟

Wednesday, December 17, 2008

چند تعریف ساده
همانطور که در نوشته قبلی اشاره شد، گیدنز مدعی است که مدرنیته دارای پیامدهایی میباشد (در این باره بیشتر مینویسم)، او در کتاب تغییر شکل صمیمیت خود مسیری را در نظر میگیرد که در انتهای آن در مدرنیته متاخر، شکلی از رابطه به نام رابطه ناب به وجود آمده است.
برای توصیف این مسیر او از اصطلاحاتی (ترم)استفاده میکند، این ترم ها و تعریف ساده آنها به ترتیب عبارتنند از:
این تعاریف را از ترمهای انتهای کتاب جامعه شناسی او (ویرایش پنجم) که در آدرس http://www.polity.co.uk/giddens5/students/glossary/
قرار دارد، می آورم. (درباره این مسیر و ترم ها بیشتر مینویسم.)
Passionate love
Romantic love
As distinct from passionate love, the idea of romantic love emerged in the eighteenth century, and involves the idea that marriage is based on mutual attraction, rather than on economic reasons. It is a prelude to, but is also in tension with, the idea of a pure relationship
Confluent love
Active and contingent love, as opposed to the ‘forever’ qualities of romantic love.
Pure relationship
A relationship of sexual and emotional equality.

Friday, November 28, 2008

دوستی و جامعه
روابط شخصی دوستانه را شاید بتوان، متداول ترین و فراوان ترین رفتار و کنش بین فردی در نظر گرفت. رفتار و کنشی که از کودکی آغاز میگردد و در تمام سنین زندگی به اشکال گوناگونی ادامه مییابد. دوستیها جزیی از زندگی، هویت، کار و فراغت ما را تشکیل میدهند، و بسیاری از کامیابی ها و پیروزی هایمان را در این روابط جستجو میکنیم. سنین جوانی کانون دوستیها و روابط شخصی میباشد، روابطی که شکل دهنده زندگی روزمره افراد میگردد و در جریان تحصیل، انتخاب شغل، همسر یابی و تشکیل خانواده و همچنین در احساس رضایت مندی، و کنشها و کارکردهای درون خانواده نقش بازی میکند
شکل، ویژگیها و عناصر اساسی و پیوند دهنده دوستیها در سنین مختلف و همچنین در دوره های زمانی و جوامع متفاوت با هم تفاوتهایی دارند. تغییرات و تحولات اجتماعی، بر احوالات شخصی نیز تاثیر میگذارد و تعاریف و نگرشها و کنشهای افراد را در روابط بین فردی، دوستانه و صمیمیت با آنچه در گذشته بوده است متفاوت میکند. تغییرات در روابط شخصی و صمیمیت، الگوهای همسر یابی و ازدواج را تحت تاثیر قرار میدهد، و همچنین بر هنجارها، نوع و میزان اعتماد و تعهد، روابط و شکل خانواده موثر میباشد. بطوریکه آنتونی گیدنز میگوید؛ « اوضاع و احوال اجتماعی هیچ گاه از زندگی شخصی جدا نیست، و به طور کلی نمیتوان آنها را صرفا به عنوان محیط خارجی زندگی شخصی در نظر گرفت. افراد در جریان مبارزه با مسائل خصوصی خود فعالانه به تجدید ساختمان دنیای اجتماعی پیرامون خود کمک می کنند. تردیدی نیست که دنیای متجدد کنونی به میزان گسترده ای فراسوی محیط فعالیت های انفرادی و تعهدات شخصی امتداد می یابد.... دنیای تجدد به طرز عمیقی در قلب هویت و احساسات شخصی نیز نفوذ می کند....[و] حوزه ای که امروزه با اصطلاح "روابط شخصی" از آن یاد می کنیم، فرصت هایی برای ابراز صمیمیت و بیان خویشتن در اختیار ما می نهد که در بافت اجتماعی بسیاری از جوامع سنتی وجود ندارد.» (گیدنز، تجدد و تشخص : 29 و 30

Monday, November 24, 2008

شروع
آنتونی گیدنز، جامعه شناس انگلیسی در دهه 1990 در کتابهای "پیامدهای مدرنیته"(1990) و "مدرنیته و هویت شخصی"(1991) (کتاب اول با همان نام و کتاب دوم با نام تجدد و تشخص به فارسی ترجمه شده اند.) و همچنین کتاب "تغییر شکل صمیمیت"(1992) به بحث مدرنیته، ویژگیها و ماهیت پویای آن، ابعاد نهادی، اعتماد و نظامهای انتزاعی و روابط شخصی در نظم جدید دوره ما بعد سنتی می پردازد. ایشان در کتاب مدرنیته و هویت شخصی، پیوند و تاثیرات متقابل بین تجدد و مکانیزم های ظهور هویت شخصی را بازگو میکند، به بیان خودش «در واقع، یکی از ویژگی های متمایز تجدد عبارت است از تاثیرات متقابل فزاینده بین دو حد نهایی برون مرزی و درون مرزی یا، به عبارت دیگر، بین تاثیرات جهانی، از یک سو، و گرایشهای درونی از سوی دیگر.» (تجدد و تشخص ص15) همچنین گیدنز خصوصا در کتاب تغییر شکل صمیمیت به موضوع روابط شخصی و بین فردی و تغییرات ویژگی ها و کیفیت این روابط در طی دوران اخیر و متاثر از مدرنیته میپردازد، بنا بر نظر این جامعه شناس در دوره تجدد متاخر روابط شخصی به سمت شکل گیری نوعی رابطه به نام "رابطه ناب" در حرکت میباشد